اهنگ زندگی درباره وبلاگ بزرگی میگفت راز شادکامی در این است که : به اندازه ای که تلاش کرده ایم آرزو کنیم، یا هر آرزو یی داریم ، از این به بعد به اندازه اش تلاش کنیم .. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
هر روز صبح در جنگل آهوئی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد ، و شیری که میداند باید از آهوئی تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیر باشی یا آهو ، با طلوع هر آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش ..........
ما زاده شده ایم تا شکوه و بزرگی خداوندی را که در درونمان است،آشکار سازیم و این امر،همه ی انساتها را در بر میگیرد ..........
بهترین لذت آدمی این است که بداند نسلی که از او به جا مانده ، ولی حسی برتر از هر لذت موجود این است که بداند مسئولیت خانواده ای بر دوش اوست و هر فردی میتواند از این لذت برخوردار باشد
........
مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
........
بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
........
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
ادم همین وقت هاست که میتونه همه رو بشناسه رفاقت ها بوی خیانت میدن نه نگو توی قیافت دیدم ای کاش که بتونم دلیل نامردی هارو بدونم همین که دو نفر رو با هم آشنا کردیم تیم شدن که بد منو بکوبن زمین قلبتو عشقتو حستو وقتتو هزینه کن که اخر بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیبمون یزید تو برچسب:رفیق دوران كودكی, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا برچسب:بغض نکن , :: :: نويسنده : امیر ارسلان
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است
به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم شاعر: افشین مقدم برچسب:چشماتو ندیدم , :: :: نويسنده : امیر ارسلان
میدونم دلت خیلی از من پُره .. میدونم چه زجری داری میکشی منو با تموم بدیهام ببخش .. که هر لحظه از عاشقی دم زدم
چشاتو ندیدم، ازت دل بریدم پُر از بغض و دردی، چقدر گریه کردی نمی دونم اصلاً چرا بیخودی .. من از اون همه عاشقی رد شدم همون لحظه دنیامو وارونه کرد .. یه حسی چشامو رو عشق تو بست ترانه سرا: سید محمد کاظمی برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
من در کشوري زندگي مي کنم که دويدن سهم کساني است که هرگز نمي رسند و رسيدن سهم کساني که هرگز نمي دوند... ارزش مردگانش چندين برابر زندگانش است.. در سرزمين من مردمانش با نفرت بيشتري به بوسيدن دو عاشق نگاه مي کنند تا صحنه ي اعدام يک انسان در سرزمين من. . . .............................................................
عادت ندارم درد دلم را
به همه کس بگویم
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم
تا همه فکر کنند
نه دردی دارم و نه قلبی .................................................................
درنقاشی هایم تنهاییم را پنهان می کنم
در دلم دلتنگی ام را
در سکوتم حرف های نگفته ام را
در لبخندم غصه هایم را
دل من
چه خردسال است
ساده می نگرد
ساده می خندد
ساده می پوشد
دل من
از تبار دیوارهای کاهگلی است
ساده می افتد
ساده می شکند
ساده می میرد
ساده ..........................................................................
هوای دلم گرفته، بی تو این قصه تمومه
دیگه رویایی نمونده، واسه من دنیا حرومه
صدای خسته وتب دار، یه نگاه سرد و بیمار
با هجوم سوز ظلمت، می کوبه به بغض دیوار
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
زندگی در امروز صدای پایش آمد بر در کوفت و یک بار دیگر خانه غرق انتظار شد آمد تا میزبان قلب خستهاش باشم یک بار دیگر خانه لبریز شد از تمنا گفت در امروز زندگی کنید که زندگی در آن جاری است هماره به فکر لحظههایی باشید که میگذرند گاهی زندگی نیز فرصت بودن را از شما میگیرد در امروز زندگی کنید امروز متعلق به شماست "یاسمن باغپرور" ...................................... پرواز * از پرواز میترسم به سراغم نیا بگذار سقوط را تجربه کنم میدانم شیرینتر از پروازمان با هم خواهد بود * ترسم این نیست که تنها باشم ترسم این است که در باور تو گم شوم و عاقبت دریابم که تو یک رویایی * رعد و برق دلم هیاهوی سکوتم را شکست و من با دلی بارانی بودنت را تجسم کردم * میدانی؟ میدانی امروز با تنهاییام خیلی تنها بودم؟ از تو و دلتنگیها حرف زدیم از تو و لحظهها از تو خاطرهها نزدیک من بیا دلم بارانی است بگذار لحظهای تنها نباشم. "فاطمه دولت" ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
زیر سقف آسمان بر فرشی از خاک میتوان با مهربانی همنشین شد میتوان آن سوی پرچینهای تردید با صداقت با یقین با گل عجین شد ای همسفر اکنون که پای رفتنت است با من بیا که تا سحر راهی نمانده با من بیا تا دیدن باغ ستاره امشب اگر در آسمان ماهی نمانده در عبور از کوچهباغ آشنایی همره من مونس من یار من باش مثل باران، مثل دریا، مثل رویا مثل شبنم روی برگ یاسمن باش اسماعیل فرزانه از تهران ........................................ پرنده پرنده خسته از تکرار شب تار خیس از هجوم بارانی احساس در فراخنای عمق حادثهها با بالهای سنگیاش در جستوجوی لانه فرداست در اوج ناباوری به شاخه دوردست عاطفه چشم دوخته است تا برایش ماوایی باشد از جنس امید هدیه قلییار از گلستان ادامه مطلب ... برچسب:تصویر عشق, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
تصویر عشق ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست عشق یعنی مهر بیچون و چرا عشق یعنی کوشش بیادعا عشق یعنی مهر بیاما، اگر عشق یعنی رفتن با پای سر عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست عشق یعنی جان من قربان اوست عشق یعنی خواندن از چشمان او حرفهای دل بدون گفتوگو عشق یعنی دشت گلکاری شده در کویری چشمهای جاری شده یک شقایق در میان دشت خار باور امکان با یک گل بهار در خزانی برگریز و زرد و سخت عشق، تاب آخرین برگ درخت عشق یعنی روح را آراستن بیشمار افتادن و برخاستن عشق یعنی زشتی زیبا شده عشق یعنی گنگی گویا شده عشق یعنی ترش را شیرین کنی عشق یعنی نیش را نوشین کنی عشق، رنج مهربانی داشتن زخم درک آسمانی داشتن عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش زیر لب با خود ترنم داشتن بر لب غمگین تبسم کاشتن عشق، آزادی، رهایی، ایمنی عشق، زیبایی، زلالی، روشنی عشق یعنی تنگ بیماهی شده عشق یعنی ماهی راهی شده عشق یعنی آهویی آرام و رام عشق صیادی بدون تیر و دام عشق یعنی مرغهای خوشنفس بردن آنها به بیرون از قفس عشق یعنی برگ روی ساقهها عشق یعنی گل به روی شاخهها آسمانی آبی دور از غبار چشمک یک اختر دنبالهدار عشق یعنی از بدیها اجتناب بردن پروانه از لای کتاب در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر ای توانا ناتوان عشق باش پهلوانا، پهلوان عشق باش زنده یاد مجتبی کاشانی منبع : کتاب خویش را باور کن برای بهتر شدن سایت . { نظرات } بینندگان اهنگ زندگی می نوازد ادامه مطلب ... برچسب:شعر , :: :: نويسنده : امیر ارسلان
«عشق اصیل» "اصیل میشود، عاشق شد یک کافه تریا در یک خیابان فرعی ... من و تو و فاصلهای به اندازه یک استکان چای قندپهلو قهوه فرانسوی، نه قهوه ترک، نه چای خِطه گیلان که باشد بس است" بیا به همه کافههای تلخ نه بگوییم زیر آسمان خدا هم بیفلسفه و ساده، اصیل میشود عاشق شد
"الهام لاسمی" ..................................................... «خدای من» ساحل نداشتههایم را پُر میکنم از موج دستان تو از تو که بهترین داشتههای هر انسانی کافیست تا نامت بر زبان کسی جاری شود تا لحظههایش سرشار از آرامش گردد خدای من عاشقانهترین عاشقانههایم فقط و فقط از آن توست "ریحانه سازور از تهران"
برای خواند شعر های بیشتر به ادامه مطلب بروید برای بهتر شدن سایت . { نظرات } بینندگان اهنگ زندگی می نوازد ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
سرابی هم شکل چشات رو خاک جاده می باره
شبیه یه کولی شدم که سرزمینی نداره چقدر تو رو گریه کنم تا غربتم خط بخوره کدوم ستاره می تونه شب مرگیامو بشمره ...............
سرابی هم شکل چشات رو خاک جاده می باره
شبیه یه کولی شدم که سرزمینی نداره چقدر تو رو گریه کنم تا غربتم خط بخوره کدوم ستاره می تونه شب مرگیامو بشمره ....................
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
همیشه سکوت نشانه رضایت نیست!!!!
گاهی وقتها نشانه یک دنیا درده !!!!
دردهای که هیچ کس جز خودت
نمیتونه بفهمه
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟ گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده ای پرواز را علامت ممنوع می زنید ... با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟ گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟ بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت
که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن، بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن. زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست. برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
خونــــــه ایـــن خونـــــــه ی ویـــــرون واسـه مــــن هــــزار تــا خـاطـره داره
خــونـــه ایــــن خـونــه ی تـاریـــک چـــه روزایی رو بــه یـــادم مـیـــاره . . . ...... تـورو آغـــــــوش میگیــــــــرم تـنـــــــــــم ســـرریــــــزه رویــــــا شـــــه ....... لالا لالا گل خوش رنگ بی تا ، لالایی کن رو بال شعر بابا ، .... از دست عزیزان چه بگویم ؟ گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز این دست ، مرا مشغله ای نیست دیری ست که از خانه خرابان جهانم ... برسقف فروریخته ام چلچله ای نیست در حسرت دیدار تو آواره ترینم هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست . . برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
من از دلخوشیهای این زندگی مگه چی بجز حقم و خواستم
یه دنیا زمین خوردم از بچگی که یکجا رو پای خودم واستم نمیزارم پرچم بیاد پایین به هیچ قیمتی .تنها هم که باشم خدا هست... همین ... برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
مثل کوه پشت و پناه همیم
برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه! چه سخت است، تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ، و دل سپردن به قبرستان جدایی ، وقتی که میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند…
یه “دوستت دارم”هایی هم هست …میدونی دروغه ها …
بغض هایت را نگه دار....گاهی سبک نشوی سنگین تری!!!
عکسهای قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست... ساخت دست عکاس است... درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی. ... ... ... مرگ انسان زمانیست که ، نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن ... ... ... عجيب است دريا ، همين که غرقش ميشوی پس ميزند تو را . . . ... ... ... گاهی می خواهیم اما نمی توانیم و به یاد می آوریم روزی را که می توانستیم اما نخواستیم ... ... ...
هیچکس بعد هیچکس نمرد ، ولی خیلی ها بعد خیلی ها... دیگه زندگی نکردن....
ســــه حرف دارد
اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد “خـــــــــــدا “
همه آبهای دریاها هم نمیتوانند یک کشتی را غرق کنند مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند بنابراین تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت مگر اینکه شما اجازه بدهید... ... ... ... اگر تخم مرغ بشکند از ۲ حالت خارج نیست " اگر از داخل باشد ، به آغاز زندگی می رسد " اما " اگر از از بیرون باشد به پایان زندگی می انجامد " همه چیزهای بزرگ همیشه از داخل آغاز خواهد شد پس درون خود را خوب امتحان کنید... ... ... ... تکرار مادر مهارت هاست ... ... ... از دیگران شکایت نکن ، خودت را تغییر بده چرا که که برای محافظت از پای خود پوشیدن یک دمپایی آسان تر از فرش کردن کل زمین است ... ... ... از گناه نفرت داشته باش نه از گناهکار ... ... ... چنان باش که بتواني به هر کس بگوئي مثل من رفتار کن. ... ... ... شادي زمان و مکان نمي خواهد کافي است دل بخواهد. عشق فقط یک کلام....خدا برچسب:, :: :: نويسنده : امیر ارسلان
چقــدر باید بگذرد؟؟
این مطلب از سایت سکوت مرگبار
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
![]() |
|||
![]() |